هوش مصنوعی، سلاح های رایااندامی و کنترل ذهن
فناوری محرمانه DARPA_سلاح زیستی و کنترل ذهن که حتی دانشمندان را به وحشت انداخته است
هوش مصنوعی، سلاح های رایااندامی و کنترل ذهن
فناوری محرمانه DARPA_سلاح زیستی و کنترل ذهن که حتی دانشمندان را به وحشت انداخته است
بنام خدا
هانتر (شکارچی) چیست؟
با هانتر سیکر یا شکارچی جستجوگر آشنا شوید. کوچک، سریع و عملا نامرئی است. تصور کنید این ربات پشه-نما می تواند شما را با یک حمله ناگهانی غافلگیر نماید. درست مانند چیزی که در فیلم سینمایی Dune اتفاق می افتد. این ربات پشه-نما ابزاری موذی است که برای ترور طراحی شده است. هرچند کل موضوع علمی تخیلی بوده و هم اکنون چیزی شبیه به آن در اختیار نداریم، یا حداقل هنوز نداریم.
اما موضوع اینجاست: مثل بسیاری فناوری های علمی-تخیلی، هرگز نمی توان فهمید چه چیزی در آینده به واقعیت تبدیل خواهد شد. حتی ایلان ماسک فکر می کند ساختن چنین پهپادی می تواند از منظر اقتصادی کاملا مقرون به صرفه باشد.
ایلان ماسک: «می توان با هزینه بسیار پایین این ایده را به صورت انبوه از پهپادهای مهاجم تبدیل نمود. صرفا با به کارگیری فناوری تشخیص چهره که در تلفن های همراه استفاده می شود و مقدار کمی چاشنی انفجاری و تعدادی پهپاد معمولی، قادر خواهیم بود کاری کنیم که همچون گروه متحرک، ساختمانی را پیموده، هدف انسانی را پیدا کنند و سپس این پهبادهای انتحاری، خودشان را به هدف کوبیده و منفجر شوند.»
هنگامی که نوبت به جنگ می رسد، فناوری؛ موضوعی است که احساسات عمیق و دامنه ای از افکار را برمی انگیزاند و شاید موجب آغاز بحث و جدل با آرای مختلف گردد. بالاخص اگر آن فناوری ها خودکار و بدون سرنشین باشند.
ممکن است از خودتان بپرسید: آیا ما آمادگی اش را داریم؟ آیا ما داریم جعبه پاندورایی را می گشاییم که توان بستنش را نداریم؟
شاپرک های طبیعی و هوشمند
برغم اینکه ممکن است این مطلب بسیار ناراحت کننده باشد، ولی روزنامه نگار و نویسنده حوزه تحقیقات بنام “آنی جیکوبسون” Annie Jacobson چندین پروژه ی بحث انگیز را که ممکن است مورد پسند شما نباشد، افشا نموده است. این پروژه ها متعلق به موسسه DARPA (Defense Advanced Research Projects Agency) یا “آژانس تحقیقات پیشرفته پروژه های دفاعی” هستند.
آنی جیکوبسون: «نوعی شاپرک بزرگ با نام علمی Manduca Sexta از خانواده بازشاپرکان وجود دارند. دانشمندان “دارپا” تراشه های مغز را درون نوزاد این شاپرک ها قرار می دهند.»
جیکوبسون ادامه می دهد؛ «هنگامی که برای دیدار با یکی از دانشمندان دارپا که روی پروژه ی مغز مصنوعی کار می کند، به آنجا رفتم، زنبور- پهپاد کوچکی که از سلاحی روی بازوی اپراتور شلیک می شود را دیدم که فقط چند کیلو وزن داشته و بعضی از فناوری های باورنکردنی را دارا می باشد. این پروژه “سامانه ی رباتیک ماژولار پیشرفته مسلح” نام داشته و می تواند هر هدفی را از فاصله ی بیشتر از 3 کیلومتری نابود کند.»
سرمایه گذاری آمریکا
بر کسی پوشیده نیست که دولت ایالات متحده مقادیر قابل توجهی سرمایه گذاری را مصروف آژانس دفاعی اش می کند. بر مبنای گزارش منتشر شده توسط وزارت دفاع، دولت “بایدن” و معاونش “هریس” برای سال مالی 2024 به کنگره درخواست بودجه داده است. مبلغ این درخواست برای وزارت دفاع 842 میلیارد دلار می باشد. یعنی افزایش 26 میلیارد دلاری نسبت به سال پیش از آن.
با منابعی چنین عظیم، ما می توانیم درباره ی فناوری های پیشرفته ای که در حال حاضر دولت مشغول آنهاست، صرفا گمانه زنی نماییم.
آنها احتمالا در حال برنامه ریزی برای چه چیزی هستند؟ آیا نشانه ها می توانند برداشت ما را از مفهوم فعلی جنگ افزارها دستخوش تغییر نمایند؟ بیایید با هم به موارد سرمایه گذاری دولت نگاهی نزدیکتر داشته باشیم.
همه ما اطلس را می شناسیم. ربات زبر و زرنگی که توسط شرکت بوستون داینامیکس برای دارپا ساخته شده است. می تواند چند نوع حرکت طبیعی را انجام دهد. خلق این ربات جهشی در پیشرفت پرشتاب دنیای ربات ها محسوب می شود. رویای مد نظر خلق یار و همدمی رباتیک می باشد که می تواند کنار انسان بایستد و هر کجا که نیاز باشد بتوان از آن کمک گرفت. اما همزمان دارپا این سامانه ماژولار رباتیک را تامین مالی نمود که می تواند هدف انسانی را از فاصله ی بیش از 3 کیلومتری به قتل برساند.
جیکوبسون می گوید:«هرچیزی را که پیش از این در ویتنام طراحی شده بود را به صورت فشرده شده به اندازه ناخن انگشت من در خود دارد و البته قابلیت هایش بیش از اینهاست. این وسیله بدون سرنشین گستره ای از گزینه های انتخابی از غیر مرگبار تا مرگبار را ارائه می دهد. یکی از اهداف طراحی این وسیله عملیات شناسایی نظامی و ایمنی سربازان خط مقدم می باشد. یک فرآیند تحول آفرین که مرز بین قضاوت انسانی و واکنش های خودکار را دچار ابهام و تداخل نموده است.»
آیا ربات های هوشمند و ریز پرنده ها باعث نگرانی هستند؟
مسئله بغرنج اینجاست که چه کسی پاسخگو است؟ چه کسی تصمیم می گیرد؟ و در این دنیای سامانه های بدون سرنشین چه کسی از هک شدن در امان خواهد بود؟
اما مسئله فقط ربات ها نیستند؛ WASPIII پهپاد مبتنی بر هوش مصنوعی که پیشتر روزنامه نگار خانم جیکوبسون در باره اش توضیحاتی ارائه داده نیز بر مبنای گزارش ها در حال توسعه ذیل برنامه ریزپرنده های دارپا می باشد. کاری که آنها انجام می دهند این است که صداهای موجود در یک منظقه را ثبت می کنند. به عنوان مثال اگر یک واحد نظامی وارد یک جبهه درگیری شده و متوجه بشوند که تعدادی تروریست کمی دورتر کمین کرده اند، واحد نظامی ریزپرنده های WaspIII خود را گسیل نموده و ریزپرنده ها بی درنگ و آنی شروع به ثبت و ارسال صوت و تصویر می نمایند.
به صورت مشابهی چین نیز در حال افزایش تعداد پهپادهای خودش بوده و بعضی طراحی های قدیمی را اصلاح می کند تا این پهپاد ها بتوانند بسیار پیچیده تر و پیشرفته گردند. ارتش چین نیاز دارد که هوش مصنوعی، سیستم های خودکار و به طور کلی سیستم های بدون سرنشین بسیار بیشتری را به خدمت بگیرد.
بدون تردید نقش پهپادها در جنگ بسیار مهم خواهد بود چرا که سوژه ای در کانون توجه برای نبردهای آینده هستند. برای مثال پهپاد WZ-7 را در نظر بگیرید. این مدل قادر به پرواز در ارتفاع بسیار بالا برای ماموریت های جاسوسی می باشد. با 2 سری بال روی هم افتاده طراحی شده است که طبق اعلام ارتش چین پایداری هوایی بیشتری را ایجاد می نماید. پهپادها سلاح هایی همه کاره هستند. از کاربردهای نظامی گرفته تا شلیک های هوایی دقیق و تحسین برانگیز.
حشرات رایااندامی
بیایید یک تغییر در تصوراتمان داشته باشیم. اگر این پهپادها تماما الکترونیکی نباشند، چه اتفاقی می افتد؟ منظورم این است که اگر زنبورها یا سوسک ها آینده ی پهپادها باشند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در دانشگاه فنی نانیانگ در سنگاپور، یک پژوهشگر به نام دکتر ساتو روی بعضی از پیشرفته ترین حشرات رایااندامی قابل کنترل توسط انسان پژوهش می کرده است.
دکتر ساتو:«وقتی من دکمه ایی را فشار دهم، جانور تبدیل به ماشین برقی بسیار سریع می شود که چهارنعل می تازد.»
دکتر ساتو می گوید:«جانداران رایااندامی همچون این سوسک، هنوز از انرژی خودشان برای به حرکت در آوردن ماهیچه هایشان استفاده می کنند. با اینحال همه کاری که دانشمندان انجام داده اند این است که یک تلنگر الکتریکی کوچک به ماهیچه های سوسک ارسال کرده اند که تا حدودی توانسته کنترلش نماید.»
آیا اینگونه تلفیق زیست و فناوری باعث نمی شود تامل کنید؟ تقریبا مثل این است که داریم به وادی آینده ای شبیه به مجموعه تلویزیونی “آینه سیاه” قدم می گذاریم، اینطور نیست؟ آیا اپیزودی را که درآن زنبورهای پهپادی ADI شروع به پرواز و انجام کارهای گوناگون کردند را به خاطر دارید؟
دکتر ساتو درمورد سایر کاربردهای حشرات رایااندامی می گوید:«بازجویی های جنایی به منظور یافتن تروریست ها یا موارد دیگراز کارکردهای این گونه حشرات مصنوعی است. ما در به کارگیری این سوسک های رایااندامی برای کاربردهای صلح آمیز بسیار جدی هستیم.»
هرچند اینگونه اقدامات و تحقیقات عمدی و آگاهانه باشد، ولی کاربردهایی مختلف آن می تواند نوعی ترس را القا می کنند، ترس جاماندن و مغلوب فناوری شدن است.
به غیر از اینها چه چیزهای دیگری را می توان ساخت و توسعه داد؟ حد نهایی این دست پیشرفت های فناورانه کجا خواهد بود؟
بیایید خود را به دنیای تخیل بسپاریم. زنبورهای رایااندامی، کوچک و بی صدا. بدون جلب توجه درست از کنار شما گذر می کنند. نظرتان چیست اگر بتوانید فقط با کمک ذهنتان به این پهپادهای رایااندامی دستور بدهید؟
حشرات مصنوعی و ربات های هوشمند چه قدرتی به ارمغان می آورند؟
دکتر ساتو پاسخ می دهد:«حسگر را روشن می کنید، به روش مقتضی فکر می کنید و با به کارگیری و کنترل جریان فکرتان سرعت ملخ ها افزایش می دهید.بسیار شبیه به شبکه کابل های یک ربات که سیگنال ها را بین حسگرها، پردازنده ها و موتورها انتفال می دهند، سیستم اعصاب ما نیز ساختار مشابهی دارد. سیگنال ها از اندام های حسی ما به مغز فرستاده شده و نهایتا در ماهیچه ها فعالسازی می شوند.»
برای فهم اینکه ما چگونه می توانیم با نیروی فکرمان چیزی را کنترل کنیم، نیاز داریم فهم روشنی از سیگنال های مغزی داشته باشیم. این مقوله با نام “خوانش ذهن” نیز شناخته می شود. خوانش ذهن جنبه ای بنیادین در کنترل و به کارگیری سیگنال های مغزی می باشد. یکی از روش ها، به کار گیری FMRI یا “تصور ذهنی تشدیدی مغناطیسی کاربردی” می باشد.
در سال 2019 یک تیم شش نفره از محققان برای پروژه ای موسوم به N3 از دارپا بودجه دریافت کرد. نام دیگر این پروژه “نسل آینده ی فناوری اعصاب بدون جراحی” می باشد.
تیم پژوهشگران پیرامون رابطی بین مغز و ماشین پژوهش می کردند. هدایت این تیم را جیکوب رابینسون از دانشگاه رایس بر عهده داشت.
جیکوب رابینسون:«ما توانسته ایم طوری ویروس ها را دستکاری کنیم که بتوانند از خود ژن های جدیدی تولید کنند. ژن های جدید سلول ها را قادر به انجام کارهایی می کنند که به طور معمول توانایی انجامش را ندارند. ایده ی این فناوری فورا بهره برداری در نانو تکنولوژی، پرتوهای فروسرخ و خواندن ذهن سربازها با کمک ابزارهایی همچون مهندسی ژنتیک مغز انسان را در ذهن تداعی می کند.»
سلاح هایی که با فکر کار می کنند
آیا کنجکاوید بدانید نهایت بلند پروازی ممکن با این فناوری چیست؟
سلاح هایی که تماما با فکر کنترل می شوند!
روش کار به این صورت است: رابینسون و تیمش با به کارگیری ویروس های به خصوصی DNA را به سلول های معین مغز منتقل می کنند. سپس DNA منتقل شده، سلول های مغز را برانگیخته می کند تا 2 نوع پروتئین تولید کنند. این ویروس های اصلاح شده همراه با مغناطیس های بسیار کوچک به جریان خون تزریق می شوند.
تصور کنید پروتئین منحصر به فردی باشد که همچون یک اسفنج جاذب نور عمل می کند. این پروتئین باعث می شود سلول های مغز به میدان های مغناطیسی و نور واکنش نشان می دهند. سپس یک هدست تجهیزشده به لیزر، سنسورهای نور و الکترومگنت به کار گرفته می شود تا فعالیت مغزی را کشف و شبیه سازی کند.
این کلاهخود همچنین کشف کننده هایی می توانند سیگنال های برگشتی از مغز انسان را دریافت کنند. با این روش می توان از هرگونه عمل جراحی مغز بی نیازش و با دستگاه مورد نظر ارتباط برقرار نمود. اینجا می توان دید هنگام دیدن، شنیدن یا حتی فکرکردن درباره ی موضوعی، کدام بخش های مغز فعال هستند. دیدن فعالیت های مغز هنگامی که در حال فعالیت باشد، شبیه یک فیلم سینمایی جذاب است.
جیکوب رابینسون :«کلاه مخصوص را روی سرتان بگذارید و روی صندلیتان بنشینید و پهپادتان را کنترل کنید. به همین سادگی»
جیمز فالون دانشمند مغز و اعصاب از دانشگاه ارواین کالیفرنیا معتقد است فناوری ویرایش ژن ها مطمئنا بنیانی برای آینده ی کنترل ذهن می باشد. ترکیب این فناوری با آنزیمی موسوم بهCass، باعث تغییر در ساختار DNA می شود، آنگاه می توان بخش های تغییر یافته ی مورد نظر را برداشته و کنار هم قرار داد که نهایتا تزریق خواهند شد. این DNA به نواحی معینی از مغز وارد خواهد شد که در نتیجه اش می توان با آن سلول های مغز را تغییر داد.
مطمئنا فکر کردن به اینکه شاید روزی قادر باشیم فقط با افکارمان اشیاء را حرکت دهیم، بسیار جالب خواهد بود. و احتمالا به این دلیل است که مردم واقعا پژوهش های کنترل ذهن را جدی می گیرند.
ایلان ماسک در سال 2019 با پروژه اش موسوم به “نورولینک” مبادرت به سرمایه گذاری در این حوزه نمود. در یک سری تحقیقات تجربی صورت گرفته تحت پروژه ی نورولینک، میمونی مشاهده می شود که مشغول بازی ویدئویی است به نحوی که صرفا توسط مهارت های شناختی اش بازی می کند. رابط های الکترونیکی از بیشتر از 2 هزار الکترود که در نواحی حرکتی مغز حیوان کاشته شده و هماهنگ کننده حرکات دست و بازو هستند، اطلاعات را دریافت و ثبت می کنند.
این رابط مغزی کامپیوتری کاملا قابل کاشت و غیر قابل کشف است. به نحوی طراحی شده است که اجازه می دهد یک کامپیوتر یا تلفن همراه را هر کجا که می روید، کنترل نمایید. به قول ایلان ماسک، نوعی همزیستی است. با توجه به مدارک متعددی که تا به حال دست آمده و به طور خاص پروژه ی نورولینک، چیزی که آنی جیکوبسون گفته است، ممکن است ابدا عجیب و دور از واقعیت نباشد.
آنی جیکوبسون:«دانشمندان دارپا تراشه های مغزی را در نوزاد حشرات جایگذاری می کنند، بسیار خوب؟ با این هدف که وقتی از پیله خارج شده و به یک شاپرک قادر به پرواز تبدیل می شود، تراشه الکترونیک به صورت سرخود روی سیستمش نصب شده باشد. با این روش، ادغام تراشه با بدن حشره و پرواز کردنش با تراشه نصب شده آسانتر خواهد بود.»
چگونگی عملکرد اینگونه شاپرک ها را با بررسی آزمایش انجام شده توسط گروهی از پژوهشگران دانشگاه کرنل می توان فهمید. با استفاده از الکترودهای کاشته شده در ماهیچه هایش در فرکانس های معین، پژوهشگران توانسته اند پرواز و سرعتش را کنترل نمایند.
اینجا، سیگنال هایی به ماهیچه ی بال چپ جانور فرستاده می شوند تا وادارش کنند بالش را بالا بیاورد. می توان سیگنال های متفاوتی فرستاد تا بالش را پایین بیاورد، هر دو بالش را همزمان بالا بیاورد یا اینکه بال بال بزند.
نتیجه
به نظر می رسد با سرعت کنونی مان در پیشرفت فناوری تحولات بسیاری از پهپادها گرفته تا سلاح های کنترل ذهن، از ربات های مبتنی بر هوش مصنوعی تا مهندسی ژنتیک در شرف رخ دادن باشند.
شاید لازم باشد برای یک لحظه درنگ کرده و از خود بپرسیم که آیا همه اینها خیلی سریعتر از آنچه که باید، در حال اتفاق افتادن نیستند؟
مکس تگمارک می گوید:«باید هر از گاهی درنگ کرده، به قلب هایمان رجوع کنیم و از خود بپرسیم؛ دلیل ما برای انجام تمام این کارها چیست؟ ازخود بپرسیم آیا هنوز داریم به سمت آرمانشهر حرکت می کنیم یا اینکه از آن دور می شویم؟ می دانید منظورم چیست! شاید باید جهتمان را تغییر بدهیم.»
موسسه ی “آینده ی زندگی” نامه ای سرگشاده نوشته و درباره ی خطرات بالقوه هشدار داده است. آنها درخواست کرده اند پیشرویمان در فناوری های قویتر از GPT4 را به مدت 6 ماه متوقف کنیم. این نامه توسط “استیو وازنیاک” و چندین چهره ی شاخص دیگر در فناوری امضا شده است. آنها درخواست داده اند آموزش چنین سامانه های قدرتمندی در بحبوحه ی وحشت از تهدیدات موجود بر ضد نوع بشر تعلیق شود.
استیو وازنیاک:«امیدوارم اساسا از به کارگیری این فناوری توسط انسان های پلید یا از انجام کارهای پلید توسط خود فناوری به صورت خودکار با توجه به قابلیتی که بعد از یک بار آموزش کسب می کند، جلوگیری شود.»
البته توقف پیشرفت هوش مصنوعی و رباتیک به این سادگی نیست.
مکس تگمارک اعتقاد دارد رشد سریع و مداوم فناوری نتیجه ی رقابت های جغراسیاسی است.
تگمارک می گوید:«در غرب اولین واکنش منفی که دریافت می کنیم این است: پس چین چه می شود؟ همه می دانند که امکان ندارد که چین بتواند در آن مدت 6 ماهه از غرب پیشی بگیرد. پس این فقط یک مجادله ی بی اهمیت است.»
در واقع در حال حاضر یک جنگ فناورانه بین این 2 قدرت اصلی در حال آشکار شدن است. در مهرماه 1401، وزارت بازرگانی آمریکا یک بمب خبری راجع به چین منتشر کرد. خبر حاکی از ممنوعیت فروش نیمه رساناهای پیشرفته به چین بود و چین در پاسخ پرونده ی شکایتی در سازمان تجارت جهانی برعلیه ایالات متحده آمریکا اقامه نمود.
با این وجود رقابت ها می توانند بر جنبه های مختلف اقتصاد، بازرگانی و نوآوری در سرتاسر جهان تاثیر بگذارند.
طبق اظهارات مکس تگمارک احتمالا این تنها یک دلیل فرعی برای متوقف کردن پیشرفت فناوری و ارزیابی خط سیر پیشرفتمان به روشی متناسب باشد. او می گوید:«ما این نامه سرگشاده را نوشتیم چرا که می خواهیم با برانگیختن فشار افکار عمومی علیه کلیت این دست فناوری ها کاری کنیم که مجریان این فناوری های کمالگرایانه با گوش سپردن به صدای وجدانشان عمل کنند.سخن آخر ما این است که پیشروی را متوقف کنید تا دیگران نیز با روشی متناسب توقف کنند.»
مکس تگمارک ادامه می دهد:«فکر می کنم باید کاملا صریح و بدون رودربایستی سیستم های هوش مصنوعی کامل را قائده مند نماییم. چرا که فکر می کنم برای جامعه انسانی نسبت به خودروها، هواپیماها و حتی داروها قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارد.»
به نظر می رسد صرفا قانع بودن به فعالیت های نافع و اخلاق مدارانه هوش مصنوعی در مقابل همه ی خطراتی که در قبلش متحمل می شویم، فایده ی چندانی برایمان ندارد. قائده مند سازی باید جدی گرفته شود و توقف موقتی هرگونه پیشرفت ضروری است.
پدرخوانده هوش مصنوعی دکتر جفری هینتون و نویسنده آقای یووال نوح هراری، هر دو با این شیوه ی سنجیده و محتاطانه موافق هستند.
دکتر جفری هینتون:«ضروری است که برای مقابله با تهدید هوش مصنوعی یم متصدی تعیین شود. ما همگی در یک قایق نشسته ایم. ضررش متوجه همه ما می باشد. و ممکن است بتوانیم چین و آمریکا را وادار کنیم بر سر بعضی مسائل همچون هوش مصنوعی به توافق برسند. باید برای به کارگیری غیرمسئولانه ی این هوش نامانوس در جامعه مان نقطه ی توقفی در نظر بگیریم. و هوش مصنوعی را قائده مند سازیم پیش از آنکه او ما را قائده مند سازد.»
اکنون آینده در آستانه برخورد با ما و منتظر تصمیم جمعی ما می باشد. وظیفه ی قائده مندسازی این فناوری ها به عهده ما است.
اکنون پرسش این است، کدام مسیر را انتخاب می کنیم؟ آیا رژه ی پیشرفت فناوری را متوقف می کنیم؟ یا دل به دریای ناشناخته ها می زنیم؟
سرنوشت جهان ما به پاسخی که به این سوالات می دهید بستگی دارد. بنابراین عاقلانه انتخاب کنید.
ترجمه: اندیشکده آصام
دی ماه 1402